تور بارسلون (تور بارسلونا - تور اسپانیا) - 4 شب، تور تنریف (تور جزایر قناری) - 3 شب، تور آمستردام (تور هنلد) - 2 شب، تور بروکسل (تور بلژیک) - 2 شب

 

به نام خدا

سلام
من حسین حسینخانی برگزار کننده تورهای گردشگری در اقصی نقاط دنیا اعم از تورهای اروپا، آمریکا، کانادا و تمامی مقصد های گردشگری آسیایی و... هستم.

در بخش اول راجع به اتفاقات بارسلون (بارسلونا) و... صحبت کردیم، در بخش دوم از گشت های دیدنی و منطقه ی فوق العاده تنریف (جزایر قناری) صحبت کردیم و به اینجا رسیدیم که، تیم ما با پرواز قطری راهی تهران شدن و من به ترمینال 2 برای سفر به آمستردام اومدم.

توی این بخش میخوام براتون از تجربه سفر دو شبم به آمستردام زیبا با کانال ها و سالن کنرست معروفش و همه ی جاذبه های قشنگی که داره، بگم براتون، که امیدوارم بدردتون میخوره...

قبل از هر چیز، باید بگم، اگر دو بخش اول سفرنامه که تجریبات سفر به اسپانیا و شهر بارسلون و جزیره تنریف (جزایر قناری) هستید میتونید از طریق لینک های زیر ابتدا اونها رو مطالعه کنید. یا برای انتخاب بخش دلخواه از منوی بالا، گزینه سفرنامه ها را انتخاب و از اونجا به بخش دلخواهتون وارد بشید.

 

 

 

من دوست داشتم، ادامه ی سفر را برای تجربه ی بیشتر خودم، به تنهایی ادامه بدم، چون میخواستم، وقتی دارم برای مسافرام، تور میبندم، بتونم، مقاصد خوب، با برنامه ریزی های دقیق و روشن داشته باشم، که از سفرهای من لذت بیشتری ببرن.

به همین خاطر برای ادامه ی سفر، شهر آمستردام هلند رو انتخاب کردم.

قبلا از سیستم های خرید آنلاینی که با همکاری کارگزار اسپانیایی مون، تهیه کرده بودیم، بلیط بارسلون ( بارسلونا ) - آمستردام را رزو کرده بودم.

فرودگاه آمستردام، یکی از سه فرودگاه برتر دنیا، شانزدهمین فرودگاه بزرگ دنیا و از پر ترافیکترین فرودگاه های اروپاست، بطوری که اکثر پروازهای آمریکای شمالی به آسیا، از این فرودگاه به عنوان مسیر ترانزیت استفاده میکنند.

شب اول تور آمستردام (تور هلند) - روز هشتم سفر

مجبور شدم پرواز ساعت 21:30 رو از بارسلون ( بارسلونا) به آمستردام بگیرم، که آخرین پرواز توی اون روز بود. به خاطر اینکه، همسفرای بارسلون (بارسلونا) و جزایر قناری ( تنریف ) مون، ساعت 22:00 با پرواز قطری به تهران پرواز داشتن، و اول باید کارت پروازهای اونها رو میگرفتم، که خیالم ازین بابت راحت باشه، و بتونم خودم ادامه ی مسیر بدم.

پرواز گروه از ترمینال 1 فرودگاه الپرات بارسلون ( بارسلونا) (Barcelona – El Prat Airport ) بود، درحالی که پرواز من به آمستردام، از ترمینال 2 انجام میشد، که مسیر نسبتا طولانی هم داشت، باید سوار اتوبوس میشدم از ترمینال یک و میرفتم اونجا.

خلاصه تو ترمینال 2 فرودگاه الپرات بارسلون ( بارسلونا ) پرواز تراوانسیا رو پیدا کردم و رفتم سوار شدم. این پرواز هم تقریبا مثل هواپیمای ایر اروپا، هواپیمای خوبی بود، به آمستردام که رسیدم، ترانسفر و هیچ چیز دیگه ای قبلا رزو نکرده بودم، حتی نسبت به سفر قبلیم که توی بهار رفته بودم خیلی کمتر بود، چون، "های سیزن" (High Season) بود و اصلا نرسیده بودم، هیچ چیز رو چک کنم.

همون جا، دیدم، مردم دارن، بلیط های الکترونیکی مترو میخرن، رفتم و چک کردم، ببینم چطور میتونم منم تهیه کنم. دستگاهی که اونجا بود، فرمتش به زبان انگلیسی بود و هرکس میتونست، مسیر و مقصدش رو از میان گزینه ها انتخاب کنه و دستگاه هزینه ی سفرش رو بهش اعلام میکرد، یه قسمتی داشت برای وارد کردن پول، که خیلی راحت پول رو وارد میکردی و بلیط رو بهت میداد، حتی اگر بقیه پول هم لازم بود، حتی با پول خورد، بهت برمیگردوند.

بلیط ها مثل بلیط های سفر قبلیم بود که توی پاریس، برای قطار تهیه کرده بودم، و اصلا مشکلی نداشت و سخت نبود تهیش. ولی خب برای اینکه خیالم راحت بشه، یه گیت اینفورمیشن بود، که رفتم ازش سوال کردم که چطور میتونم به مرکز شهر آمستردام برم. جالبه بدونید ساعت 0:30 بامداد بود، ولی اطلاعات اونجا همچنان کار میکرد، بهرحال برام توضیح داد که برای رفتن به مرکز شهر آمستردام، باید از میان سکوها  به سکوی شماره 3 برم، که قطارش تا پنج دقیقه دیگه میاد، و توی ایستگاه سنترال استیشن باید پیاده بشم، و ادامه مسیر رو با تاکسی بدم.

رفتم رو سکو، که خیلی هم ترسناک و خلوت بود، اون ساعت شب تقریبا کسی غیر از خودم توی مترو نبود، و واقعا ترسیدم. قطار رسید، کاملا متروکه بود، کیفیتش هم میشه گفت عین قطار تهران - کرج، حتی شاید کم کیفیت تر هم بود.

توی قطار مرکز شهر آمستردام یه پسر و دختر جوون بودن و یه چند نفر دیگه هم که روی صندلی ها خوابیده بودن، و معلوم بود، که قطار داره از راه دوری میاد. چند دفعه با اون دختر و پسر مسیرم رو چک کردم و اونها گفتن، که خیالت راحت، مسیرت درسته و توی سنترال استیشن پشت سر ما پیاده شو.

چیزی به اسم اعلام و بلندگو و اینها توی قطار نبود، فقط یه تابلوهای محدودی بود، که اگر میتونستی ببینی، متوجه میشدی کجای مسیر قرار داری. خلاصه پشت سر اونها توی سنترال استیشن پیاده شدم و دیدم یسری مرد قد بلند نارنجی پوش، انگار پلیس ها و راهنماهای قطار شهر آمستردام بودن، اونجا حضور داشتن و ازشون پرسیدم چطور باید به آدرس هتلم برم.

اشتباهی که کرده بودم، با اینکه دوستم، بهم گفته بود، برای سفر توی اروپا، حتما سیم کارتهای اعتباری اروپا رو بگیر، نگرفتم؛ که حدود 20 یورو پرداخت میکردی و 5 یورو هم اعتبار توش داشت ولی اینترنت رایگان و همه ی امکانات سیم کارت رو هم داشت، و به راحتی قابل شارژ بود. خب این مساله موجب شد، که اولا آخر سفر نزدیک 400 هزار تومان، پول تلفن برام بیاد و مهم تر از اون، اینترنت همراه نداشتم، که این مورد، بخصوص برای ادامه ی سفرم، که هیچ تحقیق قبلی نداشتم، اصلا خوب نبود و منو دچار دردسر کرد. چرا که میتونستم هرجا به مشکلی میخورم، به راحتی با اینترنت مشکل رو رفع کنم. بخصوص این قضیه توی پیدا کردن، مکان هایی که مورد نیاز بود، بشدت تاثیر داشت.

از پلیس قطار مجدد سوال کردم و اون آدرس رو برام با گوگل گوشیش چک کرد و گفت، هتلم توی بالای شهر آمستردام هست و اینجا مرکز آمستردام محسوب میشه. بهم گفت، میتونم با تاکسی ادامه ی مسیر بدم. خب من با هزینه ی بسیار به صرفه ای تا اینجا اومده بودم، با سه یورو از فرودگاه تا مرکز شهر آمستردام رسیده بودم. درحالی که اگر از فرودگاه میخواستم بیام تا هتل حدود 40 تا 45 یورو برام هزینه بر میداشت.

پلیس منو راهنمایی کرد که چطور پیاده تا میدان دام برم و از اونجا تاکسی سوار شم. فرداش که اومدم، تازه فهمیدم کجا پیاده شده بودم. جالب بود برام با اینکه ساعت نزدیک به 1:30 بامداد بود، مغازه ها باز بودن و دوچرخه سوارا توی خیابان بودن و جونای زیادی هم که بعضی هاشون تو حال خودشون نبودن، در خیابان درحال قدم زدن بودن.

به میدان دام شهر آمستردام که رسیدم، باز به هرکس آدرس هتل رو نشون دادم، نتونست، آدرس درستی بهم بده، به همین خاطر دیگه به ناچار سوار تاکسی شدم. تاکسی های اونجا اکثرا BMW ها یا مرسدس بنز های 2013 به بالا هستند، که خیلی هم مرتب و تمیزن.

تاکسی از من حدود 17 یورو گرفت تا منو به هتل برد. مسیر طولانی نبود، ولی خب، شهر آمستردام، آبراهه های معروف زیادی داره، و این آبراهه ها موجب میشن که حتی توی اون ساعت صبح، حرکت اتومبیل کمی سخت و کند باشه. من حتی روز بعد هم یکبار مسیر رو خودم پیاده اومدم، ولی توی اون ساعت شب، با ساک دستم و خیابون های سنگ فرش، نمیشد، به راحتی آدرس هتل 4 ستاره ROEMER رو پیدا کرد.

بنابر این، من مسیری که حدود 40 تا 45 یورو میشد رو با حدود 20 یورو اومدم و خیلی این قضیه برام دلچسب بود.

هتلم هتلی، کوچیک بود توی قسمت بالای شهر آمستردام، که من اونجا یک اتاق سینگل با حدود شبی 90 یورو گرفته بودم. یه رسپشن بسیار مهربان داشت. همون بدو ورود با رفتار خیلی خوب، وسایلم رو به اتاقم بردن و بهم توصیه کرد که حتما صبحانه هتل رو بگیرم. منم چون، شام هم نخورده بودم و خیلی دیر رسیده بودم، ترجیه دادم، صبحانه روز اول رو بگیرم. خلاصه رفتم برای استراحت.

روز اول تور آمستردام (تور هلند) - روز نهم سفر

صبح که بیدار شدم، اول صبحانه ام رو خوردم، همونطور که میگفت، رستوران کوچیک ولی دنج و محلی بود و فضای دوست داشتنی داشت. بعد، رفتم از رسپشن هتل، نقشه ی آمستردام و مکان های دیدنیش را گرفتم.

مناطق مهم رو روی نقشه برام کشید، که عبارت بودند از میدان دام، رد لاین، ناین استریت و وندل پارک (Vondel Park) از جاهای اصلی دیدنی شهر آمستردام بود. از مردم، پرسجو کردم که بهترین چیز برای رفتن به مرکز شهر چیه و اکثرا بهم گفتن ترانوا. همونطور که قبلا هم گفتم، خیابان های شهر آمستردام، مملو از دوچرخست و مثل جزیره ی کیش، مسیر های مشخصی رو برای دوچرخه حتی در وسط خیابان تعریف کردند، و حق تقدم تقریبا همه جا با دوچرخست؛ و کنار اون هم مترو بود، و هم ترانوا.

من از ترانوا استفاده کردم به این خاطر که میتونستم بیرون شهر رو هم ببینم، بلیطای یک ساعته ترانوا حدود 3 یورو و یک روزه اش حدود 7 یورو بود. کسی هم نبود شمارو چک کنه که بلیط میزنی یا نه، با وژدان خودت میتونستی بزنی یا نزنی. طبیعتا برای من 3 یوروییش کافی بود.

سوار ترانوا شدم که از وسط شهر رد میشد. کافه تریاهای خیلی زیبا، آبراه ها و پر از گل که واقعا زیبا بود. دمای هوا حدود 15-16 درجه بود، درواقع تقریبا خنک بود ولی خنکی که قابل تحمل بود، که من با یه کاور و یه چتر (که وسیله ی ضروری توی آمستردام محسوب میشه، چون اغلب نم نم بارون میاد) بیرون رفته بودم. میدان دام شهر آمستردام پیاده شدم، و موزه ی مادام تسو را پیدا کردم که حدود 29 یورو ورودیش بود.

از تاریخچه خود مادام توسو و اینکه کی بوده که بگذریم، درباره ی موزه ی مادام توسو، بد نیست بدونید که، موزه ی مادام توسو، تقریبا توی تمام شهرهای مهم دنیا (آمستردام، برلین، لاس‌وگاس، نیویورک، هنگ کنگ، شانگهای و واشنگتن) شعبه داره. تاریخچه ی این موزه، به شاید 200 سال قبل و دوران قبل و بعد انقلاب فرانسه برمیگرده. راجع به مادام توسو میتونید توی اینترنت سرچ کنید و بخونید، شاید جالب باشه براتون. بهرحال، توی تمامی شعب این موزه ها مجسمه های فوق العاده طبیعی و واقعی مومی افراد مشهور نگهداری میشه، از قدیمی ها تا امروزی ها.

ابتدا که وارد موزه مادام توسو آمستردام میشید، عکاسایی هستن که عکس شمارو باهرکدوم از مجسمه ها میگیرن و شما میتونید، با پرداخت یه مبلغ مشخصی، عکستونو دم در موقع خروج تحویل بگیرید. طبقه ی اول این مجموعه، هلند قدیم رو بازسازی کردن که دیدنش خالی از لطف نیست. بخصوص برای اونایی که به تاریخ اروپا علاقه دارن، جالب میتونه باشه. بعد به یک راه رو یا دالان وارد میشید، شبیه تونل وحشتای خودمون، البته واقعا مجسمه های طبیعی و ترسناکی از مردگان و قبر و... دارن، و بعد از دالان به مجموعه، افراد مشهور دنیا، از پادشاهان و ملکه های قدیم دنیا گرفته تا بازیگران قدیمی مثل مرلین مونرو، و همینطور اشخاص مشهور سیاسی جدید، مثل اوباما و ملکه انگلستان و بازیگرای امروزی هالی وود و جاهای دیگه دنیا و...

خلاصه، دیدنش خیلی میتونه جالب باشه، مخصوصا وقتی اونجا میری، جوو شاد و شگفت انگیز مردمی که از دیدن و عکس انداختن با آدمهای مشهور، شگفت زده شدن، خودش، شما را هم، ممکنه جوو گیر کنه.

توی میدان دام آمستردام که موزه ی مادام تسو هم اونجاست، یه فروشگاه اجناس یادگاری مثل ، رویخچالی و کارت پستال و... بود، که رفتم و ازش یسری یادگاری های کوچیک بگیرم، وارد که شدم، دیدم یه آقایی هست میکروفون بهش وصله و داره فارسی صحبت میکنه، اونام یه گروه توریستای ایرانی بودن، که به صورت Low Cost و زمینی اومده بودن اروپا، یعنی هتلاشون همه هتلای سه ستاره یا هتل آپارتمانی بود و...، که فیلم بردار و لیدر و اینها هم داشتن. یه چیزی که تقریبا تو همه جای آمستردام به چشم میخورد، فارسی زبان هایی بود که تقریبا همه جا شما اونها رو میدیدید، و اصلا باهاشون احساس غریبی و غربت نمیکردید.

از سمت میدان دام شهر آمستردام، به سمت میدان سنترال استیشن Central Staition حرکت کردم، خیابان دامراک (Damrak) منتهی به سنترال استیشن شهر آمستردام، بسیار زیبا و دیدنی بود. ترانوا، دوچرخه، فروشگاه ها و رستوران های بسیار زیاد، حدفاصل، میدان دام و سنترال استیشن آمستردام وجود داشت. سنترال استیشن، ایستگاه اصلی، مترو و قطار آمستردام هست، و مسیر منتهی به اونجا، از روی یک پل که بر یک آبراهه زدن، عبور میکنه.

همیشه تو ی کل آمستردام، شما ازین صحنه ها و تقاطع های پل و آبراهه ها میبینید و این ویژگی آمستردام بسیار معروفه.

بین راه دام تا سنترال استیشن آمستردام، یه رستوران عربی غذای حلال بود، با غذاهایی از 7.5 یورو تا 14 یورو (مثل مکدونالت بلحاظ قیمتی)، از کباب ترکی گرفته، تا تقریبا همه چیز، که من 2 روزی که آمستردام بودم، ناهارمو از اونجا گرفتم که خیلی هم کیفیت خوب و غذای خوشطعمی داشت.

یک چیز دیگه هم که توی آمستردام بسیار وجود داره، سیب زمینی سرخ کردست که مردم، خیلی دوست دارن و زیاد خرید میکنند.

همون خیابان دامراک (Damrak) را برگشتم و به خیابان معروف و توریستی (بلحاظ مواد مخدر و فحشا)، رد لایت آمستردام (Red Light)، با ویترین های معروفش، که چون صبح رفته بودم خبری ازشون نبود، رسیدم. فروشگاه های رسمی زیادی وجود داشت و محصولات مختلفی در این زمینه ارائه میکرد.

یه موردی که در آمستردام وجود داره اینه که مواد مخدر (البته نه هر نوعیش) اونجا آزاده، مثل ماریجوانا و Hush که برای من کلا جذابیتی نداشتن و صرفا دیدمشون.

سپس از اونجا به 9 استریت رفتم، این منطقه درواقع، 9 تا خیابونه، از همون هایی که وسطش آبراه و قایق و... داره و کلی از فروشگاه های مختلف و رستوران ها و کافه ها توی اون منطقه قرار داره، و تقریبا تو دل، مرکز قدیمی آمستردام قرار گرفته. یه دو ساعتی اونجا قدم زدم و کلی عکس و فیلم تهیه کردم، که میتونید یه بخش هاییش رو توی صفحه ی اینستاگرام من ببینید (INSTA: HOSSEIN.H.KHANI)، خلاصه چون شب قبل هم اصلا خوب استراحت نکرده بودم، برگشتم هتل برای استراحت، تا صبح روز بعد...

روز دوم تور آمستردام (تور هلند) - روز دهم سفر

قبل از هرچیز یه نکته ای رو یادم نره ذکر کنم. توی آمستردام هلند، مثل هرجای دیگه ی اروپا، گشت های هاپ آن هاپ آف (Hop On - Hop Off) وجود دارند، البته توی آمستردام هلند، بخاطر وجود آبراهه ها و اینکه خود آبراهه ها و مکان های اطرافشون جزو جذابیت های توریستی شهر محسوب میشن، هم به صورت اتوبوس های گشت شهری هستن، هم به صورت، قایق های گشت آبی. ولی من شخصا اصلا توصیه نمیکنم که اتوبوس های شهری رو در آمستردام سوار شین. چون خیابان های باریک و حجم ترافیکی که موجب کندی بسیار زیاد مسیر حرکت میشن، بیشتر شما را ممکنه خسته بکنند، تا اینکه بخوان احساس لذت از یک گشت خوش قیمت اروپایی بهتون وارد بشه، شما  به راحتی اغلب جاها را میتونید، به صورت پیاده یا با ترانوا و مترو برید.

صبح روز دوم از سفر به آمستردام (تور هلند) همراه بود با جستجوی من برای پیدا کردن، نوشته ی "I amsterdam" که بین خود هلندی ها به آلفابت معروف بود. البته برخلاف اونچیزی که فکر میکردم، پیدا کردنش خیلی هم ساده نبود، چون توی آمستردام توریستایی که مثل من شهر را خوب بلد نبودن خیلی بودن و خب، خیلی هاشون حتی انگلیسی متوجه نمیشدن.

هتل ما در تور آمستردام (تور هلند)، نزدیک وندل پارک (Vondel Park) بود، و نوشته ی "I amstedam" هم به وندل پارک (Vondel Park) خیلی نزدیک بود، به همین خاطر با توضیحاتی که رسپشن هتل داد و پرس و جوهایی که از مردم کردم بالاخره تونستم، پیاده به اونجا برسم.

تصویر بالا، محل قرارگیری هتل من در آمستردام هلند، وندل پارک (Vondel Park) آمستردام هلند و نوشته ی I amsterdam هست. (برای مشاهده تصویر در اندازه ی بزرگتر بر روی عکس کلیک کنید)

تصویر شماره 1: مسیر هتل چهار ستاره Roemer در شهر آمستردام هلند، تا وندل پارک (Vondel Park) به طول حدود 250 متره.

تصویر شماره 2: مسیر چهار ستاره Roemer در شهر آمستردام هلند، تا نوشته ی آلفابت I amsterdam ، به طول حدود 900 متر هست.

تصویر شماره 3: موقعیت قرارگیری هرکدوم از اینها نسبت به همدیگست.

تصویر شماره 4: مسیر وندل پارک (Vondel Park) شهر آمستردام هلند، تا نوشته آلفابت I amsterdam ، به طول حدود 700 متر هست.

همونطور که در بالا هم میبینید، عکسا از گوگل تهیه شدن، که باز هم تاکید میکنم، داشتن تلفن اینترنت دار در سفرهای خارجی بشدت مهمه. به علاوه که، راجع به شهر آمستردام، و اکثر شهرهای مهم اروپایی، غیر از توپوگرافی زمین، مدل سه بعدی خیابان ها هم در گوگل قابل نمایشه. و خب اگر من اون روز گوگل داشتم، خیلی کمتر دنبال هرچیزی نیاز بود بگردم.

بهرحال، نوشته رو پیدا کردم، نوشته نزدیک موزه ی ونگوگ (نقاش معروف هلند) بود. اون روزی که من اونجا بودم، یه فستیوال فوتسال در فضای آزاد، روبروی نوشته درحال برگزاری بود که قشنگ سن تماشاگر و باندای قوی و موزیک و... داشت و معلوم بود کاملا برنامه ریزی شده بود، و حالت یه جام جهانی کوچیک، تقریبا از همه ی کشورهای دنیا اونجا اومده بودن. و توی تیم های زنان و مردان مشغول بازی بودن.

توی سفر به شهرهای مختلف اروپا معمولا با فستیوال ها، مسابقات، یا چیزای اینشکلی که مردم عادی زیادی رو دور هم از سراسر دنیا جمع میکنه زیاد روبرو میشید، یعنی در واقع شانس دیدن همچین چیزایی براتون خیلی زیاده. چرا که کشورهای اروپایی بشدت برای جذب توریست برنامه ریزی میکنن، به همین خاطر قطعا تورهای اروپایی یکی از جذابترین و جامع ترین تورها، برای هر نوع سلیقه ای محسوب میشن که خود من یکی از برنامه چین های حرفه ای و مسلط تو این قضیه ام. مثلا یک فستیوالی که هرسال توی هلند و بلژیک برگزار میشه، فستیوال گل های تزئینیه که توی اکثر شهرهای این دوکشور تو ماه سپتامبر وجود داره و فوق العاده زیباست. حتما تور هلند و تور بلژیک و کلا تور اروپا، از جمله تورهایی هست که بشدت ارزش سفر کردن دارن، مخصوصا اگر کسی که برنامه سفرتونو میچینه، خوب کارشو بلد باشه.

دقیقا پشت آلفابت I amsterdam کنار رودخانه، روت اتوبوس های دریایی (Hop on Hop off) فروخته می شد و روت آبی شهر بود.

مسیرمو برگشتم سمت وندل پارک (Vondel Park) ، یه پارک فوق العاده زیبا، پر از دریاچه های کوچیک و بزرگ و آدم هایی که برای ورزش، قدم زدن، هواخوری، قرارای دونفره اومده بودن، و خلاصه کلی جو آروم و دلنشین و زیبایی داشت. حتما بهتون پیشنهاد میکنم اگر تور آمستردام یا تور هلند رفتید، حتما سری به وندل پارک (Vondel Park) بزنید.

خلاصه بعد از وندل پارک (Vondel Park) دوباره به هتل برگشتم، دیگه باید با آمستردام و هلند خداحافظی میکردم، رفتم برای check out اتاق هتلم و بعد با ترانوا راهی ایستگاه قطار شدم برای سفر به بلژیک - بروکسل.

برای مطالعه ادامه ی سفر نامه میتوانید از طریق لینک زیر اقدام کنید.